جویا تبریزی
غزل ها
شمارهٔ ۶۷۱: هرگز از پیش نظر آن رخ رخشان نرود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هرگز از پیش نظر آن رخ رخشان نرود که مرا خون دل از دیده به دامان نرود آنکه از سینهٔ پرداغ من از مرهم رفت هرگز از پنجهٔ گلچین به گلستان نرود آنچه بر چاک دل امروز ز مژگان تو رفت هرگز از پنجهٔ عاشق به گریان نرود رفتن از خویش بود راهبر از مسلک عشق نروی تا ز خود این راه به پایان نرود قد رعناش چو در جلوه شود نام خدا کو دلی کز پی آن سرو خرامان نرود عشق و اندیشهٔ جمعیت خاطر هیهات سر سودازدگان در پس سامان نرود آنچه جویا به تن زار من از عشق رود هرگز از آتش سوزان به نیستان نرود جویا تبریزی