جویا تبریزی
غزل ها
شمارهٔ ۶۵۷: سوی گلشن شو اکسیر حیاتت گر هوس باشد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
سوی گلشن شو اکسیر حیاتت گر هوس باشد هوایش پر به دل نزدیک ماند نفس باشد به حسرت دل ترا از رخنه های سینه می بیند چو آن بلبل که محو گلشن از چاک قفس باشد به راه کعبهٔ از خویش رفتن در شب هجران دلم را نالهٔ پهلو شکافی چون جرس باشد در این وادی نیارد کامیاب صید مطلب شد سگ نفسی که از طول املها در مرس باشد تو از نفس دنی مغلوب خست پیشگان گردی هما در عالم دون همتی صید مگس باشد در این دوران بود فریادرس را معنیی جویا به گوش هر که فریادت رسد فریادرس باشد جویا تبریزی