جویا تبریزی
غزل ها
شمارهٔ ۶۴۱: فصل نوبهاران است ابر در خروش آمد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
فصل نوبهاران است ابر در خروش آمد نغمه سنج شد بلبل، خون گل به جوش آمد صبح روز باران است مفت می گساران است باده بی محابا زن ار پرده پوش آمد هیچکس نمی ماند بی نصیب از قسمت صاف روزی گل شد لاله دردنوش آمد بهر وصف رخسارش پیش حسن گفتارش جمله تن زبان غنچه گل تمام گوش آمد در دلش ز بس شوخی صد زبان نهان دارد گر ز شرم در ظاهر غنچه سان خموش آمد موسم بهاران است دور دور مستان است محتسب غزلخوان است شیخ باده نوش آمد نقد جان به کف جویا می روم سوی گلشن مژده نوجوانان را باغ گل فروش آمد جویا تبریزی