جویا تبریزی
غزل ها
شمارهٔ ۶۰۷: بگو به پیرمغان که شبها به روی میخواره درنبندد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بگو به پیرمغان که شبها به روی میخواره درنبندد که هر که بهر شکست دلها کمر ببندد، کمر نبندد شب فراقت سر تو گردم به گرد خاطر مگرد چندین حذر که آهم چو نخل شعله بری به غیر از شرر نبندد زبخت واژون و جوش گریه ز طالع دون و فرط زاری هجوم اشکم شب وصالت عجب که راه نبندد به ترک دنیا مگر توانی ز رنج مردن نجات یابی کسی که در شد به کنج عزلت کمر به قصد سفر نبندد به آب و تاب گل جمالت به حسن رخسار و عقد دندان هوا نگرید چون نخندد سمن نروید گهر نبندد جویا تبریزی