جویا تبریزی
غزل ها
شمارهٔ ۵۵۹: خامه ام گاهی به او گر نامه ای انشا کند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
خامه ام گاهی به او گر نامه ای انشا کند چون زبان کودکان در سالهایش واکند چون سحر نور سعادت از جبینش لامع است هر که شب را روز در اندیشهٔ فردا کند مژده یاران کز وفور ناز امشب دور نیست چشمش استغنا اگر در کار استغنا کند می درد از تیره روزی پردهٔ ناموس عشق شعله در شب خویشتن را بیشتر رسوا کند پیش من نام خدا رعناتر از شاخ گلی است دست خونریزی چون بهر کشتنم بالا کند آنچنان کز شعله چشم شمع محفل می پرد مضطرب دلهای ما را عشق بی پروا کند جویا تبریزی