جویا تبریزی
غزل ها
شمارهٔ ۴۹۸: عشقم غلام خویش ز بخت سعید کرد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
عشقم غلام خویش ز بخت سعید کرد از فیض رنگ زرد مرا زر خرید کرد هر کس گرفت روزه در این نشئه از حرام چون از زمانه رخت سفر بست عید کرد سرگرمی کسی که ز جام ریاضت است در ساغر از گداز تن خود نبید کرد در خون اشک بسکه تپد لاله دشت را هر جلوهٔ تو محشر چندین شهید کرد خوش انکه جا به خلوت خورشید طلعتی همچون سحر ز یاری بخت سفید کرد سرمستی شراب طهورش نصیب باد هر کس کشید ساغر و لعن یزید کرد جویا فغان زهجر که خنجر به صحن باغ فرش رهم ز سایهٔ هر برگ بید کرد جویا تبریزی