جویا تبریزی
غزل ها
شمارهٔ ۴۷۱: شب که عریان به بر آن شوخ قدح نوشم بود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
شب که عریان به بر آن شوخ قدح نوشم بود یک بغل نور چو فانوس در آغوشم بود ابر رحمت شد و بارید به دل مایهٔ فیض گوهر چند که از لعل تو در گوشم بود آنچه مینای فلک ریخت به پیمانهٔ مهر بی تکلف نمی از ساغر سر جوشم بود شکر کز عشق سبکبار تعلق شده ام آرزو کوه گرانی به سر دوشم بود چون ز خود در ره بی پا و سری می رفتم بیشتر نالهٔ نی راه زن هوشم بود شود در گنبد گردون شب هجران جویا تا سحرگه زفغان لب خاموشم بود جویا تبریزی