جویا تبریزی
غزل ها
شمارهٔ ۴۷۰: رفتی و دل در طپش چون طایر بی بال ماند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
رفتی و دل در طپش چون طایر بی بال ماند چشم شوقم باز چون نقش پی از دنبال ماند هر سر شاخی بود در راه او دامی دگر پای مرغ دل به بند رشتهٔ آمال ماند در گداز آمد دل و از رخنه های سینه ریخت حسرتی زان آب صاف آخر به این غربال ماند دل پذیرای خیال اوست گو یاد گداز آب شد آیینه و منظور آن تمثال ماند مرغ دل را آرزو هر سوی در پرواز داشت ریخت تا این بال و پر از خویش فارغبال ماند رفت جویا نوجوانیها و از غفلت ترا دل همان چون مهره ای بازیچهٔ اطفال ماند جویا تبریزی