جویا تبریزی
غزل ها
شمارهٔ ۴۶۰: چنان فکر میان نازک او لاغرم دارد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چنان فکر میان نازک او لاغرم دارد که چشم آینه مو از مثال پیکرم دارد بود فکر محالم خواهش وصل بناگوشی که در بحر طلب غواص آب گوهرم دارد ز ننگ احتیاج از دولت درویشی آزادم مرقع پوش چون طاووس از بال و پرم دارد هماغوش خیال او بخواب بیخودی رفتم شمیم نوبهار صدچمن گل بسترم دارد زفیض بیخودی باشد دلم سیاح عالم ها که هر دم رفتن از خود در جهان دیگرم دارد نمی ترسم زعصیان با ولای ساقی کوثر که از دریای رحمت مایه دامان ترم دارد شدم یک قطرهٔ خون و چکیدم از سر مژگان محبت طرفه د ستی در فشار پیکرم دارد بطور آن غزل جویا که گفت استاد من صائب ادب لب تشنه در آغوش آب کوثرم دارد جویا تبریزی