جویا تبریزی
غزل ها
شمارهٔ ۳۹۵: با صفای سینه دایم توامانم همچو صبح
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
با صفای سینه دایم توامانم همچو صبح نیست غیر از مهر جنسی بر دکانم همچو صبح لب فروبستن مرا شد پردهٔ حسن کمال بی تو در جیب نفس دایم نهانم همچو صبح بسکه سر تا پایم از بیداد او درهم شکست بر فلک رفته است گرد استخوانم همچو صبح با دل خالی ز مهرم زندگی باشد حرام گرچه افزون از دو دم نبود زمانم همچو صبح من که طفلی نمک پروردهٔ عشقم چه دور گر بود خورشید مغز استخوانم همچو صبح من که شور عاشقی دارد چنین سرزنده ام در دم پیری زمهرت دل جوانم همچو صبح برنتابد سینه صافی ها به جز صدق مقال نیست غیر از راست جویا بر زبانم همچو صبح جویا تبریزی