جویا تبریزی
غزل ها
شمارهٔ ۲۶۶: زان لب که نوشداروی جانهای خسته است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
زان لب که نوشداروی جانهای خسته است یک بوسه مومیایی این دلشکسته است تا جلوه ای ز صحن چمن رخت بسته است چشمی است داغ لاله که در خون نشسته است شادی در این زمانه نباشد جدا زغم هر غنچه ای که می شکفد دلشکسته است از سیر چارباغ چه طرف بست آن را که غم به سینه مربع نشسته است رفت از فراق سرو تو موزونی ام زطبع از خاطرم غزال غزل بی تو جسته است با آنکه از صفای بناگوشت آگه است چندین گهر برای چه بر خویش بسته است کی عقدهٔ دلم بگشاید ز سیر باغ دستی است گل که حسن تو برچوب بسته است هرگز نگاه لطف، ز جویا مگیر باز پیرو خمیده قد و نزار است و خسته است جویا تبریزی