جویا تبریزی
غزل ها
شمارهٔ ۲۵۰: شد شباب و جسم غم فرسوده با ما مانده است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
شد شباب و جسم غم فرسوده با ما مانده است شاه رفت و گردی از دنبال برجا مانده است تا اثر در روزگار از کوه و صحرا مانده است بر زبانها شهرت شیرین و لیلا مانده است لاله در صحرا نشان از حال مجنون می دهد در جهان آوازه اش زین طبل سودا مانده است دست لطف ساقی کوثر مگر بگشایدش نامهٔ دل سر به مهر آرزوها مانده است رشتهٔ بال و پر او قوت ضعف من است رنگ رویم گر شب وصل تو برجا مانده است بر زمین ریزد سرشکم رنگ گلزار بهشت بسکه در دل زان گل رویم تمنا مانده است گردباد از صورت احوال مجنون گرده ای است یک خلف زان دودمان جویا به صحرا مانده است جویا تبریزی