جویا تبریزی
غزل ها
شمارهٔ ۲۲۵: اضطرابم آتش رخسار او را دامن است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
اضطرابم آتش رخسار او را دامن است شمع گل از شعلهٔ آواز بلبل روشن است تیغ اقبالش خورد بر ابر در پیکار نفس هر کرا چون کوه پای جستجو در دامن است هر که از سر بگذرد آسان برون آید زخویش بر تن آزادگان سر تکمهٔ پیراهن است عیب پوشی عین بینایی است اهل دید را ظلمت شب سرمهٔ بینش بچشم روزن است بیخود از عالم به آسانی کند قطع نظر باده را در طبع ها تأثیر آب آهن است با گریبان نیست وحشت مشربان را الفتی جامهٔ عریانی صحرا سراپا دامن است یک نظر سیرش نبینم بسکه از بیم سحر دیده ام تا صبحدم جویا به روی روزن است جویا تبریزی