جویا تبریزی
غزل ها
شمارهٔ ۱۸۲: دل ز پهلوی تن خاکی است گر بیدار نیست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دل ز پهلوی تن خاکی است گر بیدار نیست دانه را نشو و نما در سایهٔ دیوار نیست در حریم سینهٔ عاشق هوس را بار نیست هر فضولی محرم خلوتگه اسرار نیست دیده ها بیگانه دیدند، مستوری زکیست؟ شهرکوران است عالم، پرده ای در کار نیست تا به کی عصیان؟ نوای توبه ای هم ساز کن گرچه عفوش گوش بر آواز استغفار نیست با درشتی دولت دنیا میسر کی شود رشته محروم از گهر ماند اگر هموار نیست مجلس آرایی نمی باشد به غیر از شمع حسن گرمیی با بزمها بی شعلهٔ دیدار نیست بی بلد جویا به مقصد قوت ضعفم رساند رهنمایی کاروان مور را در کار نیست جویا تبریزی