جویا تبریزی
غزل ها
شمارهٔ ۱۶۳: رخ نمودی و جهانی به تماشا برخاست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
رخ نمودی و جهانی به تماشا برخاست برقع افکندی و فریاد ز دلها برخاست تخم اشکی که ز درد تو فشاندیم به خاک نخل آهی شد و از سینهٔ صحرا برخاست جز نکویی طمع از سلسلهٔ نیک مدار گوهر افشان بود ابری که ز دریا برخاست هر قدم شور قیامت ز پی اش برخیزد هر که با سلسلهٔ عشق تو از جا برخاست کو گذشتی که سحر روی به دنیا نکند شام آن کس که چو مهر از سر دنیا برخاست در خیالت به ره دیده و دل بسکه دوید نگه از چشم ترم آبله برپا برخاست سیر در جنت آزادی اش ارزانی باد هر که مانند تو جویا ز تمنا برخاست جویا تبریزی