جویا تبریزی
غزل ها
شمارهٔ ۱۳۵: چنان کز شهد و شکر نقل نوشین می شود پیدا
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
‏ چنان کز شهد و شکر نقل نوشین می شود پیدا چو لب بر لب گذاری جان شیرین می شود پیدا از این سنگین دلان قانع به زهراب جفا گشتم وفا شهدی ست در دلهای مؤمنین می شود پیدا قران مهر تابانی است با کف الخضیب اینجا چو با جام می آن دست نگارین می شود پیدا مباد شوخی از یادش رود زین کم نگاهی ها چو ناز از حد فزون گردید تمکین می شود پیدا ز خون دل شوی گر آبیار گلشن طبعت سخن رعناتر از گلهای رنگین می شود پیدا بسان بوی گل رنگ از رخ خوبان هوا گیرد چو ساغر در کف آن مست شلایین می شود پیدا چنان کز صبح صادق پنجهٔ خورشید سر برزد ترا از آستین دست نگارین می شود پیدا کنم غربال اگر در جستن دل کوه و صحرا را همان در کوچه بند زلف مشکین می شود پیدا مجو کیفیت صاف غم از هر ساغری جویا شراب درد در دلهای خونین می شود پیدا جویا تبریزی