جویا تبریزی
غزل ها
شمارهٔ ۱۲۲: منع نتوان کرد از بی طاقتی سیماب را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
منع نتوان کرد از بی طاقتی سیماب را مشکل است آری عنان داری دل بیتاب را چون حسب کامل عیار افتاد از گوهر مپرس کس نمی جوید نسب خورشید عالمتاب را مخزن دل را زبان خامشی باشد کلید یافتم از بستن لب فیض فتح الباب را در شب هجرت چو چشمم گوهر افشانی کند می کشد در گوش دریا حلقهٔ گرداب را در حریم وصل از فیض شمیم زلف او کرده محکم هر نفس در کام دل قلاب را از بناگوشی کزو صبح تجلی را صفاست می نماید حلقهٔ زلفش گل مهتاب را ابروش زان شعلهٔ رخسار شد خون ریزتر می برد با آنکه از شمشیر، آتش آب را آرزوی خاطر از بحرین چشم و دل بجوی گر تو جویا طالبی آن گوهر نایاب را جویا تبریزی