جویا تبریزی
غزل ها
شمارهٔ ۲: درونم بی تو شد دریای خون از شوق دیدنها
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
درونم بی تو شد دریای خون از شوق دیدنها حبابش داغهای سینه، موجش دل طپیدنها طپیدن میکند محروم تر از دولت وصلت که سازد موجها را عین دریا آرمیدنها به مطلب می رسد هر کس خلاف نفس بگزیند به مقصد عاقبت خواهی رسیده زین طپیدنها مرو دنبال صید مطلب ای بیگانه از مطلب که در آخر به سر خواهی درآمد زین دویدنها ز خود رایی چو معشوق تو جویا عالمی دارد تبسم گونه ای در عین رنجش واکشیدنها چنان افکنده دام دلبری زلفت به محفلها که می آید صدای نالهٔ زنجیر از دلها قدم بردار در راه سلوک ای غافل از مطلب که غیر از وادی بیخود شدن پیش است منزلها به مطلب می رسی گر از سر خود دست برداری در این وادی شود از بیخودیها حل مشکلها شود نیسان لطفش گرم ریزش چون بر اعمالت نماید جمع از یک دانه اشک تو حاصلها نمی بینیم جویا غیر حیرت حاصل مردم شد از خونابهٔ دلها مگر تخمیر این دلها جویا تبریزی