مشتاق اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۳۲۳: از دیر و کعبه در عشق گر نبودم نشانی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از دیر و کعبه در عشق گر نبودم نشانی کافیست بر جبینم گردی ز آستانی هر دم فغانم آید جانسوزتر که چون نی دارم ز زخم تیرت پر رخنه استخوانی آهی که از تو دزدد در سینه خسته جانی تیغیست در غلافی تیریست در کمانی در گلشنی که نتوان بی ناله یکدم آسود کو فرصتی که بندم بر شاخی آشیانی هر اختری سپهریست در حسن و اختر تو آن اختری که دارد سرکش تر آسمانی در وادی محبت آن رهروم که گاهی از دور هم نبیند گردی ز کاروانی از جورت ار ننالم غافل مشو که ما را آه نهفته در دل تیریست در کمانی رنگ شکسته ماست کز عشق رنگ بستست ورنه بود بهاری دنبال هر خزانی کامل عیار عشقت دیوانه من اما می بایدت بسنگی هر لحظه امتحانی در راه انتظارت گیرم چگونه آرام نه صبری و شکیبی نه تابی و توانی شادم که رفت در عشق سرمایه ام بتاراج سودای عاشقان را سودیست هر زیانی مرغان ز عشق باشند تا نغمه سنج مشتاق چون من کجا سراید مرغی بگلستانی کز ناله های الوان آن بلبلم که دارد با صد هزار دستان هر لحظه داستانی مشتاق اصفهانی