مشتاق اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۳۲۰: چون رفتی افکندی، بر خاکم از خواری
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چون رفتی افکندی، بر خاکم از خواری وقت آمد بازآئی، از خاکم برداری بر خاکم افتاده، در راهت از خواری تا کی تو رحم آری، از خاکم برداری از زخمی هر لحظه، چندم جان آزاری یا رحمی بر حالم، یا زخمی بس کاری چندم دل آشامد، خون بیتو وقت آمد بر حالم بخشائی، بر جانم رحم آری تا الفت با دشمن، داری تو دارم من گه ناله گه شیون، گه گریه گه زاری ما گریان دل نالان، چند از تو گاهی کن هم ما را دلجوئی، هم دل را دلداری چون از کف ندهم دل، زان غمزه زان عشوه این شغلش مکاری، و آن کارش عیاری ای شبها تو خفته، رحمی کن کز هجرت در جانم آتش زد، شمع آسا پنداری مشتاق اصفهانی