مشتاق اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۳۰۹: زهدم افسرده خوشا وقت قدح پیمائی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
زهدم افسرده خوشا وقت قدح پیمائی که شود مست و زند دستی و کو بدپائی آگه از روز جزائی و کشتی زارم آه اگر امروز نمیداشت ز پی فردائی حالم آن ماهی لب تشنه ز هجرت داند که به خاک افکندش موجه ای از دریائی نیست با کی ز فنای تو جهان را که خورد چه غم از سوختن خاربنی صحرائی توبه چون با همه تلخی کنم از باده عشق که بکیفیت این می نبود صهبائی هر نهان بر تو عیانست گرت بینش هست وگرت نیست چه پنهانی و چه پیدائی عشق بزمیست که هر لحظه در آن صد ساغر پر شود از می و خالی نشود مینائی شنوم در رهت از هر سر افتاده بخاک وای بر آنکه درین راه گذارد پائی دل تهی از غم دلدار مبادم مشتاق که بود خوش غم جانگاه نشاط افزائی مشتاق اصفهانی