مشتاق اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۲۹۹: چون بیتو ننالم زار در گوشه تنهائی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چون بیتو ننالم زار در گوشه تنهائی کو طاقت خودداری کو تاب شکیبائی لیلی وش من از من آداب چه میجوئی عاقل نیم و شهری مجنونم و صحرائی تا چند توان جانا دور از تو بسر بردن رحمی که دلم خون شد در گوشه تنهائی تو خسرو فرمانده من بنده فرمان بر حاشا زند از من سر جز آنچه تو فرمائی از مهر کدامین عهد بستی تو که نشکستی از بهر چه می بندی پیمان چو نمی یائی ای ما بدو تو نیکو با ما نفسی بنشین بر زشتی ما منگر شکرانه زیبائی دانی من و تو واعظ باشیم که و مارا چه کار و چه شغل آید زین گنبد مینائی من آنکه بهر محفل جز باده نه پیمایم تو آنکه بهر مجلس جز باده نپیمائی از خویش نمی نالم مشتاق درین محفل نالان زدم عشقم چون نی زدم نائی مشتاق اصفهانی