مشتاق اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۲۷۶: ز حجاب عشق خون شد جگرم کنم چه چاره
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ز حجاب عشق خون شد جگرم کنم چه چاره که تو در کنارم و من ز تو مانده بر کناره گر از الفت دل تو شکند دلم چه حیرت که دل من آبگینه دل تست سنگ خاره نگری باشک گرمم چو بچشم کم نظرکن که بخرمن که آتش نگرفت از این شراره شمرد چسان برت کس غم بیشتر ز پیشم که فزون ز هر حسابست و برون ز هر شماره مه من توراست یارب چه قدر صفای طلعت که نماید از بناگوش تو عکس گوشواره بگدا چگونه طفلی چو تو سر فرود آرد که قدم به تخت شاهی زده ای ز گاهواره چه تفاوت ارنمائی رخ اگر نه کز تو دارم نه شکیب بستن چشم و نه طاقت نظاره نگرم چگونه سیرت که تو را چو بینم از خود روم و بخود نیایم که به بینمت دوباره چه شد اینکه بدر شد مه که اگر خطی و خالی بودش درست ماند برخ تو ماه پاره چو غبار من فتاده ز پی سمندت اما چه غم پیاده داری تو که میروی سواره ز طرب چگونه مشتاق فسرده جان زند دم که بملک شادکامی دل اوست هیچ کاره مشتاق اصفهانی