مشتاق اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۲۴۸: کشد گر هر دمم صدبار افزون کن خدای من
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
کشد گر هر دمم صدبار افزون کن خدای من بمن جور و جفای او باو مهر و وفای من براه عشق گوید پیرو من از قفای من که سرگردان تر است از من درین ره رهنمای من ببزمت غیر و من در کنج غم یگره چه خواهد شد که من باشم بجای او و او باشد بجای من من و دل کشته تیغ جفایت گوشه چشمی که آن باشد بهای خون او این خوبهای من چسان از قید عشق او رهم کاین رشته را باشد سری در دست صیاد و سری دیگر بپای من ز کارم عقده هجران بیا بگشا که نتواند گشاید مشکل من جز تو کس مشکل گشای من بمن یار و منش نشناسم از حیرت چه حالست این که من بیگانه او باشم و او آشنای من ز نخل آرزو اکنون نیم بی بهره کی بودی نوا زین گلبن بی برگ مرغ بینوای من نیم شایسته تا خواهم وصالت از خدا ورنه ز کف ناجسته آید بر نشان تیر دعای من همان به کز فغان مشتاق لب بندم درین وادی که هرگز نشنود محمل نشین بانک درای من مشتاق اصفهانی