مشتاق اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۲۲۷: چه خوش بودی نبودی گر ز من دور اینقدر یارم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چه خوش بودی نبودی گر ز من دور اینقدر یارم فراچون داشتی گوشی شنیدی ناله زارم نخستم لطفها کردی و کشتی عاقبت زارم چنان بود اول کارم چنین شد آخر کارم صبا زان گل شمیمی گاهی آوردی و از شادی گشودی در قفس بال و پر مرغ گرفتارم ز درد درویش جان دادمی تا او فرستادی نوید داروی وصل و شدی به اندک آزارم گسستی رشته عمر اجل تا ناخن وصلش گشودی عقده دشوار هجر از رشته کارم ز هجران دادمی جان تا گذر کردی بمن جانان برون ز اقلیم هستی رفتمی تا آمدی یارم رسیدی غافل و گرد از وجود من برآوردی ز گرد ره سمند ناز دور افتاده دلدارم کنی مشتاق تا کی ناله ترسم از دم گرمت جهد برقی و سوزد خرمن هستی بیکبارم مشتاق اصفهانی