مشتاق اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۱۸۰: خون ازین غم سزد از دیده بسمل برود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
خون ازین غم سزد از دیده بسمل برود که بحسرت نگران باشد و قاتل برود ماهم امشب سفری گشته خدایا مپسند که برآید مه و آن ماه بمحفل برود کشتی ما که طلبکار شکست است چه سود که شرطه وزین ورطه بساحل برود کر بخونم کشد از تیغ عماری کش یار نتوانم نروم از پی و محمل برود ماه من انجمن افروز بتان است که او چون ز محفل برود آرایش محفل رود مشتاق اصفهانی