مشتاق اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۱۷۸: زآن مبتلای هجرت عشرت طلب نباشد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
زآن مبتلای هجرت عشرت طلب نباشد کز پی شب غمت را روز طرب نباشد سرگرم آتش عشق در هیچ شب نباشد گو تا بروز چون شمع در تاب و تب نباشد غیر از دیار عشق و جز کوی مهوشان نیست جائی که روز نبود آنجا که شب نباشد درد طلب گرش هست طالب رسد بمطلوب گو در ره تو ما را پای طلب نباشد نخلی که کام تلخی شیرین نگردد از وی حاصل چه زین که بارش غیر از رطب نباشد بزم رقیب روشن دور از تو تیره اینجاست جائی که نور و ظلمت از روز شب نباشد در کشور محبت عشرت مجو که آنجا ساز و نشاط نبود برگ و طرب نباشد افکن بدوست مشتاق کارت که غیرتسلیم از بنده پیش مولا شرط ادب نباشد مشتاق اصفهانی