مشتاق اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۱۴۴: خوش آنکه شمع خلوتم آن سروناز بود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
خوش آنکه شمع خلوتم آن سروناز بود وز هر که بود غیر منش احتراز بود سرگرم ناز او همه شب با من وز شوق تا صبح کار من همه عجز و نیاز بود زین سان ز عشق خار نبودم که در برش عشاق را بر اهل هوس امتیاز بود از مهر بود خصم کش و بوالهوس گداز وز لطف دوست پرور و عاشق نواز بود فارغ ز منت می و ساغر به بزم شوق من از نیاز سرخوش و آن مست ناز بود دایم چراغ خلوت من بود همچو شمع وز رشگ غیر را همه سوز و گداز بود مشتاق رو کنون و به بیچارگی بساز رفت آنزمان که یار ترا چاره ساز بود مشتاق اصفهانی