مشتاق اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۱۴۰: صد چشمم و رخسار تو دیدن نگذارند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
صد چشمم و رخسار تو دیدن نگذارند صد گوشم و حرف تو شنیدن نگذارند از گلشن وصل تو چه حاصل که شکفته است درهم گلت از خوبی و چیدن نگذارند زیر فلکم گو نگشایند پروبال چون زین قفس تنگ پریدن نگذارند از رستن تخمی که برش نیست چه حاصل گوهر گرم از خاک دمیدن نگذارند خون شد جگر تشنه ز حسرت نگرم چند شادابی لعلی که مکیدن نگذارند دل تنگم و آورد صبا بوی تو فریاد چون غنچه گرم جامه درین نگذارند مشتاق چه کیفیتم از باده در آن بزم زان جام لبالب که چشیدن نگذارند مشتاق اصفهانی