مشتاق اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۱۳۹: مژده ای دل که شب فرقت یار آخر شد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مژده ای دل که شب فرقت یار آخر شد روز تاریک سرآمد شب تار آخر شد یار از غیر برید الفت و با ما پیوست بود ربطی که میان گل و خار آخر شد از دم سرد خزان آنچه بگلشن میرفت عاقبت از نفس گرم بهار آخر شد صندل دردسرم شد می وصلش صد شکر محنت مستی و اندوه خمار آخر شد گشت آئینه صفت خاک چمن عکس پذیر که ز صیقل گری ابر غبار آخر شد میرسد آنچه بما از ستم هجر گذشت میکشد آنچه دل از فرقت یار آخر شد از گل آن جور که بر بلبل مسکین میرفت عاقبت از اثر ناله زار آخر شد میکشد آن همه محنت که ز هجران مشتاق یارش از مهر چو آمد بکنار آخر شد مشتاق اصفهانی