مشتاق اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۱۱۴: سازوبرگ طرب از ساغر و مینا نشود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
سازوبرگ طرب از ساغر و مینا نشود شاهدی تا نبود عیش مهیا نشود بی تو از سیل سرشکی که به مژگان دارم نیست در عهد من آنشهر که صحرا نشود بسکه از جوش دلم اشگ بخود مینالد نیست در چشم من آنقطره که دریا نشود دل روشن رسدش از در و دیوار شکست صرفه سنگ در آنست که مینا نشود منکه در خون کشدم ناخن بیمت چون تیغ به که از رشته کارم گرهی وا نشود از من گم شده جوئی چه نشان در ره عشق هرکه گم گشت درین بادیه پیدا نشود مگذر از خاک در پیر خرابات کجاست کشد آن کور که این سرمه و بینا نشود عزم رفتن نکنم هرگز از آنکو مشتاق که مرا پاس وفا سلسله پا نشود مشتاق اصفهانی