مشتاق اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۲۷: جانی و بکنه تو کسی پی نبرد جانا
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
جانی و بکنه تو کسی پی نبرد جانا چه عامی و چه عارف چه جاهل و چه دانا ظاهر نگرد عامی ز آن روی بدام افتد از طره و دستار و دراعه مولانا من شکوه ز بیدادت هرگز نکنم لیکن بر بنده روا نبود جور این همه سلطانا نائی بسرم هرگز میرم که پس از مردن شاید گذر اندازی بر خاک من احیانا از حال دلم خاموش دور از تو دلی دارم از خون جگر خط ها بر صفحه رو خوانا از هجر و وصال تست گه مرده و گه زنده مشتاق بغیر از جان گوید چه ترا جانا مشتاق اصفهانی