مشتاق اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۲۴: بیتو مرگ آسوده سازد اضطراب دل مرا
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بی تو مرگ آسوده سازد اضطراب دل مرا آنچه گردابست عالم را بود ساحل مرا ناید از دستم گشاد عقدهای دل که هست ناخنم سست و هزاران عقده مشکل مرا در محیط عشق کز وی نیست امید نجات این بسم کز دورافتد چشم بر ساحل مرا برنخوردم زآنچه در کشت محبت کاشتم کز زمین تارست رزق برق شد حاصل مرا روز و شب اکنون بپویم در رهت کی دیده کس رسته از رنج ره و آسوده در منزل مرا بر تنم زخمی نه و غلطم بخون دیدی چسان کشت از تیغ تغافل عاقبت قاتل مرا نیستم پروانه کایم از چراغان در سماع شعله رخساری به از صد شمع در محفل مرا نیست ممکن در محبت اوج گیرد کوکبم جز شبی کاید فرود آن ماه در منزل مرا هرگزم نشکفت از وصلت گلی بعد از وفات جز گل حسرت دمد آیا چه گل از گل مرا آه تا کی با رقیبان می کشی وز تاب می خون چکد از رخ ترا و خون چکد از دل مرا گرنه از محمل نشینم تنگ دل مشتاق چیست چون جرس این ناله زار از پی محمل مرا مشتاق اصفهانی