محمود شبستری
گلشن راز
بخش ۱۲ - تمثیل در بیان وحدت کارخانه عالم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تو گویی هست این افلاک دوار به گردش روز و شب چون چرخ فخار وز او هر لحظه ای دانای داور ز آب وگل کند یک ظرف دیگر هر آنچه در مکان و در زمان است ز یک استاد و از یک کارخانه است کواکب گر همه اهل کمالند چرا هر لحظه در نقص و وبالند همه درجای و سیر و لون و اشکال چرا گشتند آخر مختلف حال چرا گه در حضیض و گه در اوجند گهی تنها فتاده گاه زوجند دل چرخ از چه شد آخر پر آتش ز شوق کیست او اندر کشاکش همه انجم بر او گردان پیاده گهی بالا و گه شیب اوفتاده عناصر باد و آب و آتش و خاک گرفته جای خود در زیر افلاک ملازم هر یکی در منزل خویش بننهد پای یک ذره پس و پیش چهار اضداد در طبع مراکز به هم جمع آمده، کس دیده هرگز؟ مخالف هر یکی در ذات و صورت شده یک چیز از حکم ضرورت موالید سه گانه گشته ز ایشان جماد آنگه نبات آنگاه حیوان هیولی را نهاده در میانه ز صورت گشته صافی صوفیانه همه از امر وحکم داد داور به جان استاده و گشته مسخر جماد از قهر بر خاک اوفتاده نبات از مهر بر پای ایستاده نزوع جانور از صدق و اخلاص پی ابقای جنس و نوع و اشخاص همه بر حکم داور داده اقرار مر او را روز و شب گشته طلبکار محمود شبستری