سعدی شیرازی
باب نهم در توبه و راه صواب
بخش ۱۷ - حکایت: یکی متفق بود بر منکری
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
یکی متفق بود بر منکری گذر کرد بر وی نکو محضری نشست از خجالت عرق کرده روی که آیا! خجل گشتم از شیخ کوی! شنید این سخن پیر روشن روان بر او بر بشورید و گفت ای جوان نیاید همی شرمت از خویشتن که حق حاضر و شرم داری ز من؟ نیاسایی از جانب هیچ کس برو جانب حق نگه دار و بس چنان شرم دار از خداوند خویش که شرمت ز بیگانگان است و خویش سعدی شیرازی