سعدی شیرازی
باب نهم در توبه و راه صواب
بخش ۱۶ - حکایت مست خرمن سوز: یکی غله مرداد مه توده کرد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
یکی غله مرداد مه توده کرد ز تیمار دی خاطر آسوده کرد شبی مست شد و آتشی برفروخت نگون بخت کالیوه، خرمن بسوخت دگر روز در خوشه چینی نشست که یک جو ز خرمن نماندش به دست چو سرگشته دیدند درویش را یکی گفت پروردهٔ خویش را نخواهی که باشی چنین تیره روز به دیوانگی خرمن خود مسوز گر از دست شد عمرت اندر بدی تو آنی که در خرمن آتش زدی فضیحت بود خوشه اندوختن پس از خرمن خویشتن سوختن مکن جان من، تخم دین ورز و داد مده خرمن نیکنامی به باد چو برگشته بختی در افتد به بند از او نیک بختان بگیرند پند تو پیش از عقوبت در عفو کوب که سودی ندارد فغان زیر چوب بر آر از گریبان غفلت سرت که فردا نماند خجل در برت سعدی شیرازی