سعدی شیرازی
باب هفتم در عالم تربیت
بخش ۱۶ - حکایت: طریقت شناسان ثابت قدم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
طریقت شناسان ثابت قدم به خلوت نشستند چندی به هم یکی زان میان غیبت آغاز کرد در ذکر بیچاره ای باز کرد کسی گفتش ای یار شوریده رنگ تو هرگز غزا کرده ای در فرنگ؟ بگفت از پس چار دیوار خویش همه عمر ننهاده ام پای پیش چنین گفت درویش صادق نفس ندیدم چنین بخت برگشته کس که کافر ز پیکارش ایمن نشست مسلمان ز جور زبانش نرست چه خوش گفت دیوانهٔ مرغزی حدیثی کز او لب به دندان گزی من ار نام مردم بزشتی برم نگویم به جز غیبت مادرم که دانند پروردگان خرد که طاعت همان به که مادر برد رفیقی که غایب شد ای نیک نام دو چیزست از او بر رفیقان حرام یکی آن که مالش به باطل خورند دوم آن که نامش به غیبت برند هر آن کو برد نام مردم به عار تو خیر خود از وی توقع مدار که اندر قفای تو گوید همان که پیش تو گفت از پس مردمان کسی پیش من در جهان عاقل است که مشغول خود وز جهان غافل است سعدی شیرازی