سعدی شیرازی
باب اول در عدل و تدبیر و رای
بخش ۱۷ - صفت جمعیت اوقات درویشان راضی: مگو جاهی از سلطنت بیش نیست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مگو جاهی از سلطنت بیش نیست که ایمن تر از ملک درویش نیست سبکبار مردم سبک تر روند حق این است و صاحبدلان بشنوند تهیدست تشویش نانی خورد جهانبان به قدر جهانی خورد گدا را چو حاصل شود نان شام چنان خوش بخسبد که سلطان شام غم و شادمانی به سر می رود به مرگ این دو از سر به در می رود چه آن را که بر سر نهادند تاج چه آن را که بر گردن آمد خراج اگر سرفرازی به کیوان بر است وگر تنگدستی به زندان در است چو خیل اجل بر سر هر دو تاخت نمی شاید از یکدگرشان شناخت سعدی شیرازی