قدسی مشهدی
مثنوی ها
شمارهٔ ۲۳ - در تعریف پیرپنجال
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
در باغ بهشت است این که الحال برآورده به سنگش، پیرپنجال چو وقت آید که بگشایند این در به کشمیر آمدن باشد میسر درین منزل دل کشمیر نگشود به پنجاب آمدی گر راه می بود نشد زین روستا آزاد کشمیر جوانی در میان کوه شد پیر بهشتی مانده در سنگین حصاری گلی، اما به دست مشت خاری هما مسکن درین کشور ندارد کسی فر غیر نیلوفر ندارد اگر می بودم اینجا در جوانی دلم می داد داد کامرانی فلک روزی مرا افکند اینجا که عینک می نهم بحر تماشا به سیر باغ روزی یافتم بار که خار از گل ندانستم، گل از خار دلی را کز تعلق گشته آزاد چه سود از جلوه سروست و شمشاد؟ لبی کو پارسایی را ثنا گفت لب یار و لب جامش دعا گفت رسد گر فیض کشمیرم به فریاد روان شیخ صنعان را کنم شاد مگو اینجا ز ترسا آدمی نیست که هندو را هم از ترسا کمی نیست چنان زد پارسایی در دلم چنگ که رنگ از می گریزان شد، می از رنگ قدسی مشهدی