قدسی مشهدی
مثنوی ها
شمارهٔ ۲۲ - صدای سروش برای ثناگستری چمن کشمیر
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مرا این نغمه مالد دم به دم گوش که بلبل در چمن عیب است خاموش ز لب مهر خموشی زود برگیر زبان را در پس دندان مکن پیر چه خاموشی، چمن را گوش کر نیست فغان عندلیبان بی اثر نیست محیط جسم را نطق است گوهر زبان بی سخن، برگی ست بی بر ز دریای سخن، از یک صدف در جهانی را توان کرد از گهر پر سخن روح است و پیکر جوهر جان سخن را هست منت بر سر جان کسی را بر سخن انگشت رد نیست سخن از ملک جان است، از جسد نیست سخن سازد جوان چرخ کهن را چه منت هاست بر گردون سخن را سخن منسوخ بودی گر در ایام نبردی هیچ کس را، هیچ کس نام سخن را گر قضا از عرصه رُفتی به عالم، کس چه گفتی یا شنفتی زبانی کز سخن بیکار باشد زبان صورت دیوار باشد سخن اصل وجود کاینات است سخن پیرایه ذات و صفات است ز بس طبعم به فکر گلشن افتاد سخن با غنچه در یک پیرهن زاد حدیث گل چنان افسانه ام شد که بلبل آمد و پروانه ام شد به قمری گفتم از سرو آنقدر من که طوق از منتم سودش به گردن ثناگستر نباشم چون چمن را؟ کند حرف چمن، رنگین سخن را زبانم حرف گل چون کرد آغاز به جای گوش، گل را شد دهن باز حکایت آنقدر گفتم ز بستان که اعضایم شد اجزای گلستان به باغ فکر ازین گلشن ستایی کفی دارم ز گل چیدن حنایی قدسی مشهدی