قدسی مشهدی
غزل ها
شمارهٔ ۴۳۶: بهار رفت و نچیدم گل از بر رویی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بهار رفت و نچیدم گل از بر رویی گذشت عید و ندیدم هلال ابرویی گشاده روی به هر در شدم چو آینه، لیک چو پشت آینه از کس نیافتم رویی از آن مقید ضعفم که در ضعیفیها ز خویش در غلط افتم به تار گیسویی جفا کشیدن فرهاد اگر قبولت نیست به بیستون رو و دریاب دست و بازویی نیم به رشک ز سامان غنچه، چون من هم چو لاله دارم از اسباب داغ، پهلویی ز ضعف، بر دل مجروح خود گران شده ام چنان که خشک شود بر جراحتی، مویی هلاک مشرب آن بیدلم که چون قدسی نمی کشد به بهشتش دل از سر کویی قدسی مشهدی