قدسی مشهدی
غزل ها
شمارهٔ ۴۲۱: میشود هر دم پریشان زلف بر رخسار او
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
می شود هر دم پریشان زلف بر رخسار او کز پریشان خاطری یادش دهد هر تار او از بیابان محبت سرسری مگذر چو باد کز گریبان گل دمد، دامن چو گیرد خار او بر سر کویش مسیحا تن به بیماری دهد تا کند چون ناتوانان تکیه بر دیوار او باغ امید مرا ترسم نماند میوه ای ناامیدی چند سازد رخنه در دیوار او؟ خشت خشت خانه گل را صبا بر باد داد با وجود آنکه عمری بود خود معمار او در میان خنده، چشم گل ز شبنم شد پر آب صبحدم چون کرد بلبل ناله ای در کار او قدسی مشهدی