قدسی مشهدی
غزل ها
شمارهٔ ۴۰۷: چو باد سوی تو آید، ز غیرت آب شوم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چو باد سوی تو آید، ز غیرت آب شوم به یک نسیم، چو نقش قدم خراب شوم من و شکست حریفان کجاست تا به کجا خمار نشکند از من، اگر شراب شوم تو از شراب صبوحی شکفته باش، که من دماغ خنده ندارم گر آفتاب شوم تعلقم به فلک نیست، آن اسیر نیم که چون نسیم، مقید به هر حباب شوم کجا بر آتش دل آب می توانم زد چو شمع اگر ز ملاقات شعله آب شوم سر معارضه با هیچ کس نمانده مرا به روی کس نکشندم اگر نقاب شوم هوای وصل سواری ست در سرم که ز ناز به دیده ام ننهد پا، اگر رکاب شوم سر پیاله سلامت، چه شد که رفت بهار اگر به ابر نباشد، به می خراب شوم به هیچ چیز نمانم، ز بس که هیچ شدم فریب من نخورد تشنه، گر سراب شوم ز بزم خویش حریفان مرا برون مکنید شراب اگر نتوانم شدن، کباب شوم قدسی مشهدی