قدسی مشهدی
غزل ها
شمارهٔ ۴۰۴: ز بس که دشمن نظّاره پریشانم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ز بس که دشمن نظّاره پریشانم چو شمع گشته به یک جای جمع، مژگانم نشد ز سیل سرشکم خراب، کوی بتان امین کشتی نوحم، اگرچه طوفانم ز عشق، رابطه ام نگسلد به مردن هم گواه دعوی من بس، بقای پیمانم شدم به دوختن چاکهای سینه، رضا که هیچ کس نبرد پی به داغ پنهانم به غیر، وصل تو دیدن چنان بود دشوار که ترک وصل نماید به غایت آسانم فراخ روزی غم را ز تنگسال چه غم؟ همیشه نعمت غم حاضرست بر خوانم چو شعله در بدنم خون همیشه می رقصد ز شوق آنکه کند غمزه تو قربانم چنان گرفته دل همدمان ز صحبت من که غنچه گشته، گل چیده، در گریبانم قدسی مشهدی