قدسی مشهدی
غزل ها
شمارهٔ ۳۷۱: دیده را در عشق ازین به، مبتلا میخواستیم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دیده را در عشق ازین به، مبتلا می خواستیم گریه می کردیم و طوفان از خدا می خواستیم وصل می جستیم و مطلب حسرت دیدار بود عشق می گفتیم و درد بی دوا می خواستیم شکر نعمت کس نمی داند چو ما، کز تیغ تو یک جفا نادیده، عذر صد جفا می خواستیم حسرت آلودگی هم نیست دور از لذتی یک دو روزی خویشتن را پارسا می خواستیم چند چون پروانه بر هر شعله بال و پر زنیم؟ آتشی مخصوص این مشت گیا می خواستیم تا به کام خویش بنشینیم با هم ساعتی عالمی دیگر ازین عالم جدا می خواستیم تا شود روزم سیه تر، زود سر بر زد خطش آنچنان شد تیره بخت ما، که ما می خواستیم ضد مطلب را به مطلب نیست قدسی نسبتی مدعایی برخلاف مدعا می خواستیم قدسی مشهدی