قدسی مشهدی
غزل ها
شمارهٔ ۳۶۳: اگر نه صید کسی گشته مرغ نامهبرم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
اگر نه صید کسی گشته مرغ نامه برم چرا به خدمت یاران نمی رسد خبرم؟ به شوق تا به سر تربتش نمی رفتم نمی نمود وصیت به عشق اگر پدرم گشوده ام به هم آغوشی قفس، آغوش گشاده از پی پرواز نیست بال و پرم ازین که رفته به گل پای من در آن سر کو چه منت است ز دل، شرمسار چشم ترم نیم ز حال شب آگاه، اینقدر دانم که مغز من شده خالی ز ناله سحرم بر آستان توام خانه داد بخت بلند درین مقام ندانم فرشته یا بشرم نماند یک سر مویم تهی ز داغ جنون هنوز تا سر زلفت چه آورد به سرم خوش آمدی، سر این بی تکلفی گردم! که امشب از در یاری درآمدی ز درم به شوربختی خود زار نالم ای ناصح چه احتیاج نمک بر جراحت جگرم قضا تهیه روزی نکرده بود هنوز که شد ز تیر تو، پبکان وظیفه جگرم نیم چو مهر پریشان نظر، نمی دانم چو نور مهر، چرا کوبه کو و دربه درم؟ سرم چو بید مولّه خم از تواضع نیست به پیش، خجلت بی میوگی فکنده سرم قدسی مشهدی