قدسی مشهدی
غزل ها
شمارهٔ ۳۵۸: به آشنایی چشم تو ناتوان شدهام
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
به آشنایی چشم تو ناتوان شده ام چو مو ضعیف ز سودای آن میان شده ام خلیده در خم زلف تو ناخنش به دلم منه ز دست، که با شانه همزبان شده ام ز چاک سینه نفس بایدم کشید چو صبح ببین ز هجر تو امشب چه ناتوان شده ام هما دوباره به من سر فرو نمی آورد ازان چو شمع سراپا یک استخوان شده ام هوای ابرم اگر شاد می کند، چه عجب به آفتاب ز مهر تو بدگمان شده ام تو تیغ زن، که من از شکوه لب نمی بندم چو خامه گر همه تن در سر زبان شده ام همان لبم کند اظهار بی وفایی گل چو غنچه گر همه دل عقده زبان شده ام منم ز قدرشناسان گل که مدت هاست به باغ رفته به گلگشت و باغبان شده ام ز حال خویش فراموش کرده ام قدسی دمی به مرغ چمن گر هم آشیان شده ام قدسی مشهدی