قدسی مشهدی
غزل ها
شمارهٔ ۳۴۹: سر تا قدم ز داغ تمنا در آتشم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
سر تا قدم ز داغ تمنا در آتشم شاخ گلم مگر، که سراپا در آتشم؟ تا کرده اند نسبت آتش به خوی دوست هرجا که آتشی ست، من آنجا در آتشم ترسم غم تو جای کند گرم در دلی ورنه چرا ز گرمی دلها در آتشم؟ رخسار یوسف از عرق حسن درگرفت یعنی ز رشک عشق زلیخا در آتشم خواهم ز طبع شعله کنم جذب سوختن چون دود، ازان همیشه بود جا در آتشم چشم ترم چو شیشه ز بس خون گرم ریخت از موج خون چو ساغر صهبا در آتشم دورم کند ز خویشتن از ننگ، چون سپند هرچند افکنند به عمدا در آتشم بر طور دل، تجلی غیرت فکنده نور از سوز رشک خواهش موسی در آتشم روی تو در برابر و دل خون ز بیم هجر موج زلال خضرم و گویا در آتشم هردم ز جای خویشتن از اضطراب دل قدسی چنان جهم، که مگر پا در آتشم قدسی مشهدی