قدسی مشهدی
غزل ها
شمارهٔ ۳۴۳: چه حیرت، گر به چشم محرمانش در نمیآیم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چه حیرت، گر به چشم محرمانش در نمی آیم؟ سرشک حسرتم، در چشم محرومان بود جایم به یاد حلقه زلفش به قید خویش خرسندم شوم دیوانه، گر زنجیر بردارند از پایم به سرگردانیی دیدم برون از شهر، مجنون را که تا دامان روز حشر، دامنگیر صحرایم ز بس محرومی ام زان شاخ گل افزوده، می ترسم ز بار ناامیدی بشکند شاخ تمنایم جواب نامه کو، با آنکه گر مرغی پرد سویش برآرد ز آشیانش دود، دست خامه فرسایم قدسی مشهدی