قدسی مشهدی
غزل ها
شمارهٔ ۲۴۵: مبادا کام جان از عیش، تا کام از الم گیرد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مبادا کام جان از عیش، تا کام از الم گیرد فسون عافیت بر دل مخوان، تا خو به غم گیرد برون آ نیمشب از خانه، تا عالم شود روشن کسی تا کی سراغ آفتاب از صبحدم گیرد؟ جفا خواهد که از طبع تو آیین جفا جوید ستم خواهد که از خوی تو تعلیم ستم گیرد نمی دانم که کرد این راه، سر، دانم که هر گامی ز شوق زخم خارم، دیده پیشی بر قدم گیرد نهم بر نقش پای خویش دایم دیده در کویش که شاید رفته رفته دیده ام جای قدم گیرد بود کوتاه از دامان مستی دست روشندل برآرد از دل خود زنگ، چون آیینه نم گیرد قدسی مشهدی